تصادف های خوب تو زندگیم

ساخت وبلاگ
چند ماه پیش وقتی داشتم از اوج ناراحتی قدم میزدم با امین که اهل ترکیه هس آشنا شدم و با هم دوس شدیم از من 10 سال بزرگتره ولی باهم رابطه خوبی داریم مث داداش بزرگتر من شده ، من تو خیلی کارا بهش کمک میکنم اونم از تجربه هاش بهم میگه و باهم تو خیلی چیزا بحث میکنیم و نتیجه های خوبی میگیریم

یکی از این بحث ها در مورد شیعه و سنی بود که دید بد من نسبت به خلافای سنی رو تغییر داد 

اصلا چرا ما شیعه هستیم مثلا شاه اسماعیل صب از خواب پا شد و گف همه شیعه باشیم بعد هم روحانی های ما و ماها به خاطر یه تصمیم ادم که اصلا نمیشه گف درسته داریم فلسفه می بافیم باید خلافت به علی می رسید و عمر و ابوبکر و عثمان خیلی کارای بدی کردن پس حق با ماس 

بعد بحثامون جدا نتیجه گرفتم نه تنها بد نبودن بلکه خیلی هم خوب بودن و تو این بحث حق نداریم حق خداس و کتابش 

نمیخوام بحثشو باز کنم فقط دارم به نتیجه کلی میزسم تو خیلی چیزا حق یا درست نداریم 

از تصادفات خوب گفتم یکیشم شهره بود که فک کنم بهترین تصادف زندگیم بود حیف شد که نتونستم کمکش کنم واقع میخواستم یه زندگی خوب بهش بدم یعنی هدفم فقط خوشحال کردتش بود ولی خب خدا واسش زندگی بهتری شاید در نظر گرفته

این روزا حالم خوبه ولی یه خبر بد شنیدم همسایمون که مرد خوبی بود واسه منم خیلی زحمت کشیده بود یادم نمیره مریض میشدم زود ازشون کمک میخواستیم یه جوری هر چنذ از آمپول میترسم ولی از آمپول های اون نمیترسیدم ، خدا رحمتش کنه مث من ریزه بود بهش میگفتیم احمو سه سانت :(

 

گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ...
ما را در سایت گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4golesorkh-razz0 بازدید : 232 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 1:08